حجاب از حقیقت تا واقعیت/ پاسخی بر یک شبهه
“حجاب و عفاف” یکی از دستورات دین مبین اسلام بوده که در شماره های گوناگون، مطالب مختلف از این فریضه الهی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* حجاب از حقیقت تا واقعیت
پرداختن به مسئله حجاب، سابقهای کهن دارد، [۱] در هر عصری به هر بهانهای، این مهم، مورد توجه همگان، حتی حکومتها بوده است. بودن یا نبودن، عفت یا اُمل، سنت یا تمدن، سختگیری یا بیتفاوتی، دینی یا سیاسی و بالاخره حجاب، دژ محکم است یا معضل اجتماع. همه دوست دارند نظر بدهند. تُندِ تند، در هر دو جبهه، برخی بر این باورند که «حجاب پیش از آنکه مقولهای صرفاً مذهبی باشد، بیشتر پدیدهای تاریخی، اجتماعی است»[۲]
نظریه دیگری، رنگ و لعاب آن را سیاسی میداند و میگوید:
«هم اکنون در بسیاری از جوامع مقولهای چون حجاب، به یک مقولهی سیاسی تبدیل شده است»[۳] «اساساً در کشورهایی چون ایران، نوع و طرز پوشش و لباس نمیتواند فارغ از انگیزهها و پیامهای سیاسی باشد»[۴] شاید بد نباشد که بدانید این باورها تا آنجا پیش رفته است که برخی میخواهند در جامعه القاء کنند که حجاب امری اختیاری است. مثل خوردن یک نوع میوه، دوست داری بخور وگرنه، نه. امروزه در جراید به هر عنوانی خواه خیرخواهانه، یا سودجویانه مسأله حجاب را مطرح میکنند. در میان اینان شخصی مدعی است که به فلسفه حجاب رسیده، میگوید: «ریشه فلسفی حجاب، میل به ریاضت و رهبانیت است»[۵]
۵
همچنین به علل دیگری در سرآغاز معتقد است به عنوان نمونه «عدم امنیت و عدالت اجتماعی»[۶] منجر به پوشش زنان شده است و یا اینکه ریشه حجاب در اقتصاد است مثلاً «پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد.»[۷] باعث شده است که مادران ما چادر سر کنند. به راستی چرا مادربزرگها و خواهران مسلمان دارای حجاب اند؟ آقای پژمان موحدی معتقد است: «حسادت و خودخواهی»![۸]
مردم ما این کشف بزرگ را به راحتی نمیتوانند هضم کنند و منتظر میمانند تا رابطه این دو را درک کنند، فعلاً عجلهای ندارند اما آقای دکتر رضا براهنی با شتاب به آینده در پی کشف مطلب اظهار میدارد: «به چند علت با حجاب مخالفم» بد نیست بدانید که علل وی اولاً عین مدعا است و ثانیاً هیچ رابطهای بین مطالبش و مخالفتش پیدا نمیکنید. وی میگوید: «حجاب زائیده استبداد شرقی است» «مسأله روابط است به صورت فرهنگی و هنری» و بالاخره «اگر مردان محترم فکر میکنند در صورت دیدن صورت زنان ممکن است احساس تحریک جنسی یا گناه جنسی بکنند چرا به یک روانشناس مراجعه نمیکنند؟»[۹]
۴
همه اینها بخشی از گفتههاست اما واقعاً اظهار نظر در مقولهای که ریشه در تاریخ بشر دارد به این آسانی هم نیست. همچنین موافقت یا مخالفت با پدیده حجاب، بدون تأمل در تاریخچه و فلسفه و نیز دینی بودن آن، چیزی نیست که به چندین مقاله، آن هم در روزنامه رأی دهیم، این مهم، پای شخصیتهایی را به میدان بحث و تحقیق کشانده است. آکادمیهای مهمی را به تلاش و سمینارها واداشته است. آقای دکتر براهنی در بند دوم مخالفتشان میگوید: «زن در داخل حجاب، بکلی بی هویت میشود، انگار زن شرم دارد از زن بودن و به همین دلیل باید پوشاندش تا کسی نفهمد که پشت سر این پوشش چه چیزی نهفته است..»
خواننده محترم؛ به نظر شما این ادعا تا چه اندازهای ارزش و اعتبار دارد؟ به نظر میرسد که ماهیت و حقیقت حجاب نزد آقای دکتر مخفی مانده است. آیا حجاب، تکه پارچهای است که زن بر سر خود میاندازد؟ یا نوعی رفتار است که چادر تنها بخشی از آن است؟ حجاب حقیقتی است که به صورت رفتار و پوشش خاص تجلی مییابد.
حجاب همان زیوری است که زن به خود میگیرد، تا مانع تکامل جامعه نشود. به عبارت بهتر حجاب، یک خواسته درونی و فطری زن است که مظاهر زنانگی را در صندوقچه عفاف محافظت میکند تا به پای شوی خود نثار کند.
۳
تا به امروز در عرف عقلا هر آنچه قیمتی و ارزشمند است، دور از انظار نگه میداشتند تا به یغما برده نشود و هر جا چیزی را محافظت کنند لزوماً به معنای شرم داشتنی نیست. اشیاء قیمتی را کسی به دلیل شرمداشتن محافظت نمیکند و از طرفی میوه فروشان بین میوههای گران قیمت و بادمجان بم تفاوتها قائلند. به هر حال این مسأله، قضیهای شوخی بردار نیست زیرا نه تنها زنان که مردان نیز خود را ملزم به رعایت آن میدانند. در هیچ جامعه عقلائی برهنگی به عنوان یک فرهنگ پذیرفته نشده است. با اینکه برخی از حکّام و مستبدین تلاش کردند اما یکی از هزار به منزل نرسیده است. اگر آقای دکتر رضا براهنی با حجاب مخالفاند آیا بیحجابی یعنی کمال و تمدن؟
به قول بزرگان: «اگر برهنگی و بیحجابی تمدن است، پس حیوانات از همه متمدنترند». عقلاء عالم، کمال خود را مرهون حجاب میدانند، عرفای به مقام رسیده در این منزل سنگ تمام گذاشتند اما بازار بولهوسرانی و برهنگی گرم و فریاد «حقوق بشر زیر چادرها به زنجیر کشیده شده» به آسمانها میرسد و جز چند صباحی عیاشی و خوشگذرانی به کجا رسیدند؟! بیایید با هم مروری در واژه حجاب کنیم تا سره از ناسره و حقیقت از واقعیت آشکار شود، بین آنچه باید باشد تا آنچه هست خیلی فاصله است. بیائیم فاصلهها را کم کنیم مطمئناً شما نیز به جای مخالفت، به کشف حقیقت خشنود خواهید شد. به عنوان مطلع مواردی را شمار میکنیم که در عین اهمیت به وقت دیگری وا میگذاریم و صرفاً به یک بحث علمی و دور از جوانب و عوامل تأثیرگذار میپردازیم.
۰
۱ . فشارهای سیاسی و قدرت حاکمه (له یا علیه) در روند حجاب یا بیحجابی تأثیراتی داشته که در جای خود محل تأمل است و در این مقال مجالی برای آن نمییابیم.
۲ . نگاه سودگرایانه به عریان بودن زن نیز در بیحجابی خیلی مؤثر بوده که خود جای تأمل دارد.
۳ . نوع پوشش (چادر، بلوز و دامن، مانتو، محلی، عربی و…) در این مقال مورد توجه نیست.
۴ . آثار و ثمرات حجاب یا بیحجابی خود مقوله دیگری که بعداً باید به سراغش رفت.
۵ . بودن یا نبودن حجاب، کیفیت و شکل آن استرس هایی بر جامعه وارد میکند که به نظرات کارشناسان وا میگذاریم با غمض عین از این امور، نقدی بر آنچه به عنوان علل و ریشههای حجاب و مخالفت با آن که از سوی برخی مطرح شده بود، آورده و قضاوت نهایی را به خواننده محترم واگذار میکنیم.
تولد حجاب
کمی دورتر میرویم، آنجایی که نه مردسالاری بود و نه استبدادی و نه جامعهای . جایی که فقط آدم (علیه السلام ) بود و همسرش. از خلقت اشرف مخلوقات چیزی نگذشته بود که سر و کله شیطان پیدا شد. قبلاً سفارش شده بود که به درخت ممنوعه نزدیک نشوید اما «فَوَسوسَ لهما الشیطانُ»،[۱۰] گفت و گفت تا اینکه تسلیم شدند. چرا وسوسه؟ زیرا «لیبدی لهما مَاوُرِیَ عنهما من سَوْءاتِهما»[۱۱] به قصد آشکار نمودن آنچه پنهان بود، وسوسهها صورت میگرفت. بالاخره نیت شوم کارگر افتاد و آن دو نزدیک درخت ممنوعه شده و خوردند. «فلّما ذاقا الشجرهَ بَدَتْ لهما سَوْءَاتهما»[۱۲] آن دو فریب خورده و اندامشان آشکار شد. از کشف عورت شرمسار و شروع به اختفاء با برگ نمودند «و طَفِقَا یَخْصِفَان عَلیهما من وَرَقِ الجنَّه»[۱۳]
۲
مرحله بعد نزول به زمین، و خطاب آمد « ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آنگونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت»[۱۴] با رفتن لباس اول، لباس نو به تن پوشیده شد. «قد انزلنا علیکم لباساً یواری سؤاتکم»[۱۵] تا اینجا یک نکته مهم مطرح شد و آن فطری بودن حجاب و پوشش است، پوشش چون رشد و نمو، شعور و جاودانی، جزو سرشت آدمی است و خلع ماهیت از مقوماتش منجر به انقلاب در ماهیت است که از لحاظ مباحث فلسفی مورد قبول نیست. جالب اینکه پوشش در لَحَد حاکی از اهتمام انسانی به حجاب است.
جالبتر اینکه بهشتیان نیز لباس دارند. لباسهایی از حریر و خضراء.[۱۶] با این توضیح مختصر به راستی آیا ریشه حجاب، استبداد است؟ بر فرض که بپذیریم منشأ حجاب در دنیا استبداد است اما در بهشت استبداد به چه دلیل؟ بر فرض که منشا حجاب استبداد است، چرا استبداد شرقی؟ شرق چه خصوصیتی دارد که حجاب را مختص آن میدانید؟ این سخن کاملاً باطل است زیرا در قصه یوسف ـ علیه السّلام ـ سه بار درباره پیراهن یوسف میگوید. یکی از آنها در کاخ عزیز مصر است.[۱۷] معلوم است که آنجا هم حجاب و پوشش بوده است و اختصاص به شرق ندارد. ادعای دیگری که مطرح است اینکه، «حجاب از جامعه و فرهنگ مردم وارد مذهب شده است»[۱۸] این ادعا نیز مانند سایر دعاوی مردود است.
۱
زیرا طبق اصل اولیه نظام خلقت، پوشش جزئی از مخلوق خداوند و مقارن با آفرینش آدم است. منتهی در طول اعصار و با فشار حکومتها، نقش آن کمرنگ شده است. با ظهور اسلام این قضیه جدّی گرفته شد. پس حجاب اصل و حکم تأسیس اسلام نیست بلکه حکم امضائی آن است که حدود و ثغوری برای آن تعیین گردید. و این به معنای ورود به مذهب نیست بلکه به معنای تطابق عالم تشریع با عالم تکوین است. با کنکاش در آیات حجاب به تدرّج در نزول که حاکی از سیر تکاملی است پی میبریم اسلام یک مرتبه فشارهای اجرائی را تحمیل نکرد بلکه طی مراحلی اقدام به بیان احکام پوشش نمود.
این نحوه از بیان به منزله ورود اصل حجاب به مذهب نیست بلکه مذهب، به خاطر دفاع از فطرت و طبیعت اولیه، اصول حجاب را پذیرفته و در پی تکمیل آن برآمد. آخرین مطلب نقد کلام دکتر رضا براهنی است که میگوید: «اگر کسی به صورت یک زن نگاه کرد و با آن به گناه افتاد باید به روانسناس مراجعه کند»[۱۹] میگوییم: بین حرمت نظر و وجوب پوشش، رابطه طرفینی است.
پاورقی :
[۱] . به کتاب رساله حجابیه، تألیف رسول جعفریان مراجعه شود.
[۲] روزنامه صدا، شماره۱۷۹، دیماه ۸۲، سال چهارم
[۳] همان
[۴] همان
[۵] روزنامه صدا، شماره۱۸۰، دیماه ۸۲، ص۴
[۶] همان
[۷] همان
[۸] همان
[۹] همان
[۱۰] اعراف، ۲۰
[۱۱] همان
[۱۲] همان،۲۲
[۱۳] همان،۲۲
[۱۴] همان، ۲۷
[۱۵] همان ۲۶
[۱۶] حج۲۳، کهف۳۱، دخان۵۳
[۱۷] سوره یوسف
[۱۸] روزنامه صدا، شماره۱۷۹
[۱۹] روزنامه صدا، شماره۱۸۰