چهار گروه از مردم در روز قیامت
کتاب «معاد استدلالی» اثری از مرکز تحقیقات اسلامی است که در ۱۵ بخش به موضوع معاد و قیامت پرداخته که تقدیم حضور شما علاقمندان می گردد.
* مواقف قیامت
– میزان
در قیامت براى مردم مواقفى وجود داردکه باید از آنها بگذرند یکى از آنها موقف میزان است قرآن مى فرماید:
«وَ نـَضـَعُ الْمـَوازیـنَ الْقـِسـْطَ لِیَوْمِ القِیمَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ اِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ اَتَیْنا بِها وَ کَفى بنا حاسبِینَ»/ روز قـیـامـت مـیـزانـهاى عدالت را خواهیم نهاد، پس به کسى چیزى ستم نرود و اگر عملى هموزن دانه خردلى باشد، در حساب آوریم و کافى است که ما حسابگر باشیم .
مـیـزان بـه مـعـنـى ابـزار سـنـجـش و وزن کـردن ، مـفـهـوم گـسـترده اى دارد که در موارد بسیارى استعمال مى شود:
۱ ـ «وَالسَّمـاءَ رَفـَعـَهـا وَ وَضـَعَ الْمیزانَ»/ خداوند آسمان را بالا برده و میزان را نهاده است .
۲ ـ «وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمیزانَ»/ ما به همراه پیامبر کتاب و میزان (سنجش حق و باطل ) فرو فرستادیم .
مـیـزان اشـیـاء مـتفاوت است
میزان صحت فکر و استدلال، علم منطق است و میزان شعر، علم عروض اسـت و مـیـزان مـقدار حرارت یا سرعت بگونه اى دیگر است ، ما نمى توانیم یکى از اینها را به جاى دیگرى استفاده کنیم .
هـشـام گـوید: از امام صادق (ع ) پرسیدم مراد از (وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ القِیمَهِ فلا تُظْلَمُ نَفسٌ شَیْئاً) چیست ؟ فرمود: انبیا و اوصیا میزان هستند.
در روایـات اسـلامـى آمده است که انسانهاى کامل میزان و ترازوى سنجشند و هرکس در مقایسه خود بـا آنان ، از نظر ایمان ، عمل ، تقوا، عدالت ، شهامت و … مى تواند وزن و عیار خود را دریابد. کردار انبیا و اوصیا میزان دقیق و کامل ، براى ارزشیابى انسان ها مى باشد.
– حسابرسى و چگونگى آن
زنده شدن مردگان و قرار داده شدن میزان به منظور رسیدگى به حسابهاست . آیات و روایات ، بیانگر چگونگى آن است :
الف ـ سؤ ال از همه
«فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ اُرْسِلَ اِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلینَ»/ بطور حتم از کسانى که پیغمبر (ص) به سوى آنها فرستاده شده ، پرسش مى کنیم و بطور حتم از فرستادگان نیز خواهیم پرسید.
ب ـ پرسش از حالت ها و عمل ها
«وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»/ و از آنچه مى کرده اید بازخواست مى شوید.
در آیه دیگرى مى خوانیم : «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهَُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ»/ هر کس که هموزن ذره اى نیکى کرده باشد، (پاداش) آن را ببیند و هر کس که هموزن ذره اى بدى کرده باشد، (سزاى) آن را ببیند.
«وَ اِنْ تُبْدُوا ما فى اَنْفُسِکُمْ اَوْ تُخْفُوه یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللهُ»/ و اگر آنچه در نهاد شماست عیان کنید یا نهان کنید خدا شما را براى آن ، به حساب مى کشد.
۲
حضرت لقمان به فرزند خود مى گوید: «یا بُنَىَّ اِنَّها اِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فى صَخْرَهٍ اَوْ فىِ السَّمواتِ اَوْ فىِ الاَْرْضِ یَاءْتِ بِهَا اللهُ اِنَّ اللهَ لَطیفٌ خَبیرٌ»/ پـسـرم ! اگـر بـه انـدازه سـنـگـیـنـى دانـه خـردلى (کـار نـیـک یـا بـد) بـاشـد، و در دل سنگى یا در (گوشه اى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را(در قیامت براى حساب ) مى آورد، خداوند دقیق و آگاه است.
هـارون از ابـن زیـاد نـقـل کـرد کـه گـفـت : از امام جعفر صادق (ع) شنیدم (درباره این آیه : «قُلْ فـَللّهِِ الْحـُجَّهُ الْبـالِغـَهُ» بـگـو بـراى خـداونـد دلیل رسا (و قاطع) است فرمود: بـه درسـتـى کـه خداوند در قیامت به بنده اش مى گوید: بنده ام ! آیا عالم و آگاه بودى ؟ پس اگـر گـفـت : آرى، بـه او مـى گـویـد: آیـا بـه آنـچـه مـى دانـسـتـى عـمـل کـردى ؟ و اگـر گـفـت : جـاهـل و نـاآگـاه بـودم ، بـه او مـى گـویـد: چـرا یاد نگرفتى تا عـمـل کـنـى ؟ پـس خـداونـد بـا او بـه خـصومت (و درشتى ) برخورد مى کند. این است حجّت رساى خداوند بر خلقش.
معاویه بن عمار مى گوید: از امام جعفر صادق (ع ) شنیدم ، فرمود: (هـمـانـا مردى از شما در محله مى باشد که خداوند او را در برابر همسایگانش حجت قرار مى دهد (و بـه او احتجاج مى کند)، پس به آنها مى گوید: آیا فلانى در میان شما نبود؟ آیا سخنانش را نمى شنیدید؟ آیا گریه هاى دل شب او را (از ترس خدا) نمى شنیدید؟ پس (این مرد) حجت خدا بر آنهاست)
۲
عبدالاَْعلَى مى گوید از امام صادق (ع) شنیدم که مى فرمود: (روز قـیـامـت ، زن زیـبـایـى کـه بـه خاطر زیبایى اش گمراه شده آورده مى شود. او مى گوید خـدایـا مـرا زیبا آفریدى که به این لغزشها افتادم . پس حضرت مریم (ع) را مى آورند، از او سؤال مى کنند: تو زیباترى یا مریم ؟ ما او را زیبایى دادیم ولى او منحرف نشد و مرد زیبایى را که به خاطر زیبایى اش گمراه شده مى آورند، او مى گوید: خدایا مرا زیبا آفریدى که به دام زنـان گـرفـتـار شـدم .
پس یوسف (ع) آورده مى شود، در آن هنگام گویند: تو زیباترى یا یـوسـف ؟ او را زیـبایى دادیم و منحرف نشد؛ و صاحب بلا را که به خاطر آن به انحراف کشیده شـده مى آورند، او مى گوید: خدایا، بلایت را بر من شدید کردى که منحرف شدم ، پس حضرت ایـّوب (ع) را مـى آورنـد و گـفـتـه مى شود: ابتلاى تو شدیدتر بود یا ابتلاى ایوب ؟ بلا و گرفتارى او را گرفت امّا منحرف نشد.
– انواع مردم از لحاظ حساب
روز جزا، مردم چهار گروه مى باشند:
۱ ـ گـروهـى بـى حـسـاب بـه بـهـشـت مـى رونـد کـه آنـهـا عـبـارتـنـد از: اهل صبر، اهل بخشش ، اهل محبّت در راه خدا.
ابـوحـمـزه ثـمـالى از امـام بـاقـر (ع) و ایـشـان از پـدرانـش ـ تـا بـرسـد بـه پـیامبر (ص) ـ نقل مى کند که فرمود: (… روز قـیـامـت مـنـادى صدا مى زند، کجایند اهل صبر؟ گروهى از مردم به پا مى خیزند که با اسـتـقبال دسته اى از فرشتگان روبه رو مى شوند. فرشتگان به آنان مى گویند: صبر شما در چه بود؟ پاسخ مى دهند: در اطاعت خدا و دورى از نافرمانى اش صبرکردیم . پس نداکننده اى از طـرف خـداونـد مـى گـوید: بندگان من راست مى گویند، راهشان را باز کنید تا بدون حساب داخـل بـهـشـت شـونـد.
سـپـس نـداکـنـنـده دیـگـرى صـدا مـى زنـد، اهـل فـضـل و بـرتـرى کـجـایـنـد؟ گـروهـى از مـردم کـه بـا اسـتـقبال دسته اى از فرشتگان رو به رو مى شوند، به پا مى خیزند. فرشتگان به آنان مى گویند: فضلى که داراى آن هستید، چیست ؟ پاسخ مى دهند: با ما در دنیا به نادانى برخورد مى شـد، مـا تـحـمّل کردیم ، به ما بدى مى شد پس مى بخشیدیم . ندا کننده اى از طرف خداوند مى گـویـد: بـنـدگـان مـن راسـت مـى گـویـنـد، راهـشـان را بـاز کـنـیـد، بـدون حـسـاب داخـل بـهـشت شوند.
سپس نداکننده دیگرى از طرف خداوند صدا مى زند، کجایند همسایگان خدا در خـانـه خـود؟ گـروهـى از مردم … به پا مى خیزند. فرشتگان به آنان مى گویند: کار شما در دنـیـا چه بود که با آن ، همسایه خدا در خانه اش شده اید؟ پاسخ مى دهند: ما براى خدا همدیگر را دوسـت مـى داشـتـیـم و بـه یـکـدیـگـر بـخـشـش مـى کـردیـم و گـرفـتـاریـهـا را تحمّل مى کردیم پس ندا کننده ، از طرف خدا صدا مى زند: بندگان من راست مى گویند، راهشان را باز کنید تا به همسایگى خدا در بهشت بدون حساب روند …)
۲ ـ دسته اى بى حساب وارد جهنّم شوند. قرآن مى فرماید:
«اوُلئِکَ الَّذیـنَ کـَفـَروُا بـِایـاتِ رَبِّهـِمْ وَ لِقـائِهِ فـَحـَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فَلا نُقیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً»
آنان هستند که به نشانه هاى پروردگارشان و به دیدارش ، کافر شدند در نتیجه کارهایشان بى ارزش گشت . پس روز قیامت براى آنها وزنى به پا نمى کنیم (اعمالشان را نمى سنجیم و حساب نمى کنیم ).
امام رضا(ع ) از پدرانش از رسول خدا (ص ) روایت مى کند:(هـمانا خداوند همه انسانها را حساب مى کند جز کسى را که به خدا شرک ورزیده است ؛ زیرا او حساب نمى شود و امر مى شود که به آتش بیفتد.)
۳ ـ عده اى از گناهکاران مؤمن را در روز قیامت در موقف حساب نگه مى دارند و خداوند حساب آنها را به عهده مى گیرد،
بگونه اى که از حسابشان کسى را آگاه نمى کند، گناهانشان را معرفى مى کـنـد تا اینکه به آنها اقرار مى کنند، خداوند به نویسندگان اعمالش مى فرماید: گناهانش را به نیکى تبدیل کنید و آن را براى مردم ظاهر کنید، پس آن گاه مردم مى گویند: براى این بنده یک گناه هم وجود ندارد. سپس خداوند او را به بهشت امر مى کند …
۴ ـ حضرت على (ع ) فرمود:
(بـنـده را نـزد خـداونـد نـگـه مـى دارنـد، خداوند مى فرماید: نعمتهاى من براو عملش بسنجید، پس عـمـل او در بـین نعمتها گم مى شود و قابل مقایسه نمى ماند و ملائکه این مطلب را اعلام مى کنند. خـداوند مى فرماید: نعمتهایم رابه او ببخشید و بین خوبیها و بدیهایش مقایسه کنید، پس اگر آنـهـا مـسـاوى بـودنـد، خـداونـد شـر را بـا خـیـر بـرطـرف مـى کـنـد و او را بـه بـهـشـت داخـل مـى کـنـد و اگـر خـیـرش بـیـشـتـر از شـرّش بـود، خـداونـد هـم بـا فـضـلش بـا او عـمـل نـمـوده و بـیـش از آنـچـه دارد بـه او مـى دهـد؛ و اگـر شـرّش بـیـشـتـر از خیر بود و در عین حـال آن شـخـص از اهـل تـقـوا بـوده و بـه خـداى بـلنـدمـرتـبـه شـرک نـورزیـده بود، پس او از اهـل آمـرزش مـى بـاشـد، خـداونـد اگـر بـخـواهـد او را بـه رحـمـتـش مـى آمـرزد و با فضلش مى پوشد.)