راههای رهایی از سوء عاقبت از منظر حضرت آیت الله العظمی مظاهری دامت برکاته :
سوء عاقبت
از جمله مسائلی که اهل دل همواره بر آن تأکید داشتهاند، دعا برای حسن عاقبت و نیک فرجامی است و دوری از سوء عاقبت و همیشه این دعا، ورد زبانشان بوده است که:
«اللهمّ اجعل عاقبه امرنا خیراً.» پروردگارا! عاقبت کار ما را نیکو گردان.
نقل کردهاند که جمعی از ایران در محضر میرزای کبیر«قدسالله سرّه»بودند و هنگام خداحافظی از ایشان درخواست کردند که برای عاقبت به خیری آنها دعا کند. پس از رفتن آنها، او به حاضران گفت: آنها مهمترینِ دعاها را از من خواستند و دعای برتر و مهمتر از آن نیست.
حُسن عاقبت، یکی از نعمات مهم است، همانطور که عاقبت سوء از نغمات خوفناک است. و اما معنی عاقبت سوء عبارتند از:
الف) ذلّت بعد از عزّت، رنج و سختی بعد از نعمت در دنیا
قرآن در آیات فراوان، بندگان را از این مسئله ترسانیده و به تذکّر، امر فرموده است. از اینرو خدای متعال میفرماید:
(و ضرب الله مثلاً قریهً کانت امنهً مطمئنّهً یأتیها رزقها رغداً من کلّ مکان فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون.) و خدا مثل آورد، مثل شهری را که در آن امنیت کامل حکمفرما بود و اهلش در آسایش و اطمینان زندگی میکردند و از هر جانب، روزی فراوان به آنها میرسید تا آنکه اهل آن شهر، نعمت خدا را کفران کردند، خدا هم به موجب آن کفران و معصیت، طعم گرسنگی و بیمناکی را به آنها چشانید.
(قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه المجرمین.) بگو در روی زمین سیر کنید، تا بنگرید که عاقبت کار بدکاران به کجا انجامید.
ب) کفر و فسق بعد از ایمان و تقوی
آشکار است که این تیرهروزی و بدفرجامی از حالت اول بدتر است و چه بسا انسان ممکن است در زمره ی زهاد و بلکه علمای پرهیزکار باشد، و لیکن به فسق و کفر باز گردد. پناه میبریم به خدا از خشم و خذلان او.
(و اتل علیهم نبأ الذی اتیناه ایاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشّیطان فکان من الغاوین.) بخوان بر این مردم، حکایت آن کس را که ما آیات خود را به او عطا کردیم، از آن آیات به عصیان سرپیچید، چنانچه شیطان او را تعقیب کرد و از گمراهان عالم گردید.
ج) فاسق و بیایمان از دنیا رفتن
خداوند متعال میفرماید: (فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم انّما یرید الله لیعذّبهم بها فی الحیاه الدّنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون.) مبادا تو از کثرت اموال و اولاد آنها در شگفت آیی. خدا میخواهد آنها را به همان مال و فرزند در زندگانی دنیا به عذاب افکند و ساعت مرگ نیز، جان آنها را بگیرد، در حالی که کافر جان سپارند.
چه بسیارند کسانی که در حال مرگ، سخنان کفرآمیز و فسق آلودی از زبان آنان شنیده می شود. در روایات بسیاری آمده است که شیطان هنگام مرگ با حیلههای گوناگون ایمان انسان را سلب میکند و اگر مددِ ولایت نباشد، حفظ ایمان در قبر بسیار دشوار است.
موجبات سوء عاقبت
موجبات عاقبت سوء عبارتند از:
الف) گناه؛ خصوصاً ظلم و بلکه ضایع ساختن حقوق مردم به طور کلّی
خدای متعال در این باره میفرماید: (ثمّ کان عاقبه الذین اساؤا السّوای ان کذّبوا بایات الله… ) آخر سرانجام کار آنان که به آن اعمال زشت و کردار بد پرداختند، این شد که کافر شده و آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند…
ب) صفات ناپسند
خدای تعالی میفرماید: (قل ان کان اباؤکم و ابناؤکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضوتها احبّ الیکم من الله و رسوله و جهادٍ فی سبیله فتربّصوا حتّی یأتی الله بامره… ) بگو امّت را که ای مردان، اگر شما پدران و پسران و برداران و زنان و خویشاوندان خود را و اموالی که جمع آوردهاید و مالالتجاره، که از کسادی آن بیمناکید، و منازل که به آن دل خوش داشتهاید؛ بیش از رسول و جهادِ در راه او دوست میدارید، منتظر باشید تا امر نافذ خدا جاری گردد.
راز این مطلب این است که صفات ناپسند به خصوص حبّ دنیا مانع از آن میشود که آدمی، پذیرای مرگ گردد و به اجبار او را از دنیا خارج میسازند، در حالی که بغض یا کراهت نسبت به ولایت و ملائکه ی مقرب، بلکه خداوند متعال را در دل دارد. به علاوه، صفات ناپسند، بین او و پروردگار حجابی میشوند که با آن در محضر ربوبی وارد میشود. چنان که میفرماید:
(کلاّ انّهم عن ربّهم یومئذٍ لمحجوبون.) چنین نیست که میپندارند، بلکه آنها را از معرفت پروردگارشان محجوب و محرومند.
ج) ضعف ایمان
خدای متعال میفرماید: (و من النّاس من یعبد الله علی حرفٍ فان اصابه خیر اطمأنّ به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر الدّنیا و الاخره ذلک هو الخسران المبین.) و بعضی از مردم، کسی است که خدا را به زبان و به ظاهر میپرستد، نه به حقیقت. از اینرو، هر گاه به خیر و نعمتی رسد، اطمینان خاطر پیدا میکند و اگر به شر و فقر و آفت برخورد، از دین خدا رو میگرداند. چنین کسی در دنیا و آخرت زیانکار است.
اگر ایمان صرفاً لقلقه ی زبان باشد، دشمن اعم از جن و انس، میکوشد تا آن را، به خصوص در هنگام وقوع فتنهها نظیر روبرو شدن با هول و هراس مرگ، از انسان بگیرد. حتّی اگر ایمان در عقل رسوخ کرده باشد، باز هم در خطر عظیم قرار دارد. اما اگر بر اثر ریاضتهای دینی و مجاهدات شرعی در قلب رسوخ کرده باشد، مصون و در امان خداوند متعال است.
(انّه لیس له سلطان علیالذین آمنوا و علی ربّهم یتوکّلون انّما سلطانه علی الذین یتولّونه… ) البته شیطان را هرگز بر کسی که به خدا ایمان آورده و بر او توکل و اعتماد کرده، تسلط نخواهد بود. تنها تسلط شیطان بر نفوسی است که او را دوست گرفتهاند…
حوزه علمیه اصفهان