کوچکی نفس (پست همّتی) / از آثار کوچکی نفس ، سلطه پذیری است
آیت الله العظمی مظاهری
کوچکی نفس، ضدّ بزرگی نفس و شخصیّت است و اگر پیامد و اثر سوئی جز تزلزل در کارها، تردید و دو دلی، سستی اراده، عدم توان تصمیمگیری، بیتابی در برابر بلایا و سختیها و دردها نداشت، برای رذالت و ناپسندی آن کافی بود. در حالی که دارای آثار و عواقب سوئی است که موجب تیرهروزی انسان در دو جهان میگردد.
کوچکی نفس (پست همّتی)
از جمله این آثار سوء، یکی دست آلودن به کارهای پست از نظر شرع و عرف است، به گونهای که چنین فردی برای رسیدن به منافع نفس خود، به هر کار زشتی دست میزند.
دیگر آنکه به دلیل ناتوانی در ارضای تمایلات، سبب ایجاد عقده ی حقارت در افراد میشود، به گونهای که بیشتر افراد کم شخصیّت، گرفتار عقده ی حقارت و آثار سوء آن، مانند تکبّر هستند. چنین افرادی، به هنگام گرفتاری، بیتاب و به گاهِ برخورداری از نعمت، مانع احسانند. چنان که قرآنکریم میفرماید:
(انّ الانسان خلق هلوعاً. اذا مسّه الشّرّ جزوعاً و اذا مسّه الخیر منوعاً.) همانا انسان، حریص آفریده شده است. هنگامی که شرّی به او رسد، بسیار بیتاب میشود. و هنگامی که خیری به او رسد، بسیار بازدارنده است.
و نیز میفرماید:
(فامّا الانسان اذا ما ابتلیه ربّه فاکرمه و نعّمه فیقول ربّی اکرمن. و اما اذا ما ابتلیه فقدر علیه رزقه فیقول ربّی اهانن کلاّ… ) و اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و به او اکرام و نعمت بخشد، گوید پروردگارم مرا گرامی داشت. و اما چون، روزیاش تنگ گردد، گوید پروردگارم مرا خوار کرد. [هرگز] چنین نیست…
یکی از آثار کوچکی نفس، سلطهپذیری است
از دیگر آثار کوچکی نفس، سلطهپذیری است که مصیبتی بزرگ و آتشی سوزان است که مملکت یا شهری را به آتش میکشد. تاریخ، گواه است که ستمگران و استثمارگران به ویژه در قرنهای اخیر تنها از طریق افراد بدبخت و درماندهای که گرفتار کم شخصیّتی و عقده ی حقارت بودهاند، توانستهاند بر کشورهای اسلامی غیراسلامی سلطه پیدا کنند.
این صفت ناپسند، امّ الرّذایل است، همانطور که صفت ضدّ آن، یعنی بزرگی شخصیت، امّ الفضایل است.
چنان که از قرآن بر میآید، انسان، بسیار حریص، کمشخصیّت، ناسپاس، شتابزده، ستم پیشه، نادان، ناامید، سرکش و زیانکار آفریده شده است و بعید نیست اگر بگوییم کمشخصیّتی و پست همّتی سرچشمه ی دیگر رذایل یاد شده است.
انسان از نظر روحی، در نهایت کمال است و از این جهت، دارای شخصیّتی بزرگ و والاست تا آنجا که قرآن از آن به «روح خدا» تعبیر کرده و او را برخوردار از نیکوترین صورت و شتابان به سوی ملاقات پروردگارش دانسته است.
لیکن از نظر جسم، انسان در نهایت پستی است و از نظر او، بسیار ناسپاس، شتاب زده، ناامید، سرکش و زیانکار است. البته او میتواند از طریق ریاضتهای دینی و توفیقات الهی، روحش را بر جسمش چیره سازد و پستیِ طبع و آثار سوء آن را از بین ببرد و صاحب شخصیّتی بزرگ، استوار، بلند همّت و با سعه صدر گردد.
حوزه علمیه اصفهان