خوف بر دو قسم است: خوف رهبت و خوف خشیت.
خوف رهبت
منظور خوف از خشم و غضب خدا و به عبارت دیگر ترس از عدالت او به فرموده ی قرآن، ترس از مقام اوست. چنانکه میفرماید:
(و اما من خاف مقام ربّه و نهی النّفس عن الهوی. فانّ الجنّه ی هی الماوی.) و هر کس از حضور در پیشگاه عزّ ربوبیّت بترسد و از هوای نفس دوری کند، همانا بهشت منزلگاه اوست.
این خوف دارای اقسامی چند است:
الف) خوف از عذاب آخرت
(یا ایّها النّاس اتّقوا ربّکم انّ زلزله السّاعه شی عظیمٌ. یوم ترونها تذهل کلّ موضعهٍ عمّا ارضعت و تضع کلّ ذات حمل حملها و تری النّاس سکاری و ما هم بسکاری و لکنّ عذاب الله شدید) ای مردمان، خدا ترس و پرهیزکار باشید که زلزله ی روز قیامت بسیار حادثه ی بزرگ و واقعۀ سختی خواهد بود. چون هنگامۀ آن روز بزرگ را مشاهده کنید، هر زن شیرده، طفل خود را از هول فراموش کند و هر آبستن، بار رحم بیفکند و مردم را از وحشت آن روز چون فردی شرابخورده و مست بنگری، در صورتی که مست نیستند و لیکن عذاب خدا، سخت است.
(یوم تجد کل نفس ما عملت من خیرٍ محضراً و ما عملت من سوءٍ تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً و یحذرکم الله نفسه و الله رؤف بالعباد) روزی که هر شخصی که هر کار نیکو کرده، همه را پیش روی خود حاضر ببیند و آنچه بد کرده، آرزو کند که ای کاش میان او و کار بدش به مسافتی دور، جدایی بود. و خداوند، شما را از عقاب خود میترساند که او در حق بندگان، بسی مهربان است.
(… فاتّقوا النّار الّتی وقودها النّاس و الحجاره اعدّت للکافرین.) … و بپرهیزد از آتشی که هیزمش مردم بدکار و سنگهای خاراست، که قهر الهی برای کافران مهیّا شده است.
ب) خوف از عذاب دنیا
(و اتقّوا فتنهً لا تصیبنّ الذین ظلموا منکم خاصّهً… ) و بترسید از بلایی که چون آید، تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد…
ج) خوف از عاقبت سوء
(قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه المجرمین.) بگو در روی زمین سیر کنید تا بنگرید که عاقبت کار بدکاران به کجا انجامید.
د) خوف از عاقبت سوء فرزندان
(و لیخش الذین لوترکوا من خلفهم ذرّیهً ضعافاً خافوا علیهم فلیتّقوا الله و لیقولوا قولاً سدیداً.) و باید بندگان از مکافات عمل خود بترسند. کسانی که میترسند کودکان ناتوان از آنها باقی بماند و زیر دستِ مردم شوند، پس باید از خدا بترسند و سخن به اصلاح و درستی گویند.
اما خوف خشیت، [قسم دوم از خوف]، خوف از عظمت و جبروت و ابّهت حق تعالی است و این خوف ناشی از معرفت است. هر چه معرفت بیشتر باشد، این خوف شدیدتر است. از اینرو، این خوف، مخصوص عارفان است، چنانکه خداوند میفرماید:
(انّما یخشی الله من عباده العلماء… ) فقط بندگان دانشمند از خدا میترسند…
تفاوت بین این دو خوف، در آن است که خوف رهبت، از ترس ناشی میشود و در حقیقت منشاء آن، ترس از گناهانی است که انسان مرتکب شده است. از اینرو در روایات آمده است که:
«… و لا یخافنّ الاّ ذنبه… » … و نترسد مگر از گناه خود…
خوف خشیت
از محبّت حق تعالی سرچشمه میگیرد. از اینرو امیرمؤمنان علی«سلاماللهعلیه» در دعای کمیل میفرماید:
«یا الهی و سیّدی و مولای ربّی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک وهبنی یا الهی صبرت علی حرّ نارک فکیف اصبر عن النّظر الی کرامتک.» ای خدا و سرور و مولا و پروردگار من! گیرم بر عذاب تو صبر کردم، پس چگونه بر فراق تو تاب آورم. و ای خدای من! گیرم بر حرارت آتش تو صبر کردم، پس چگونه از چشم داشتن به کرامت تو خودداری کنم؟
این دو خوف با یکدیگر کاملاً تباین و تفاوت دارند، با این حال در بندگان صالح خداوند یکجا گرد میآیند. همانگونه که امیرمؤمنان«سلاماللهعلیه» خوف خدا، اعم از رهبت و خشیت را در دل داشت. او در دعای کمیل میفرماید:
«اللّهمّ لا اجد لذنوبی غافراً و لا لقبائحی ساتراً و لا لشییء من عملی القبیح بالحسن مبدّلاً غیرک.» پروردگارا! جز تو آمرزندهای برای گناهانم و پوشانندهای برای زشتیهایم نمییابم و غیر از تو، کسی را که کردار زشت مرا مبدل به کار نیک گرداند، پیدا نمیکنم.