بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاه والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیّه الله فی الأرضین و لَعنه الله عَلی اعدائهم أجمعین
در چنین روزهایی، امام حسین«سلاماللهعلیه» در سرزمین کربلا با حرّ بن یزید ریاحی ملاقات کردند. بالاخره حرّ، امام«سلاماللهعلیه» را در کربلا پیاده کرد و نگذاشت به کوفه بروند و نیز نگذاشت به مدینه برگردند یا به جای دیگری بروند. این توقّف اجباری، منجر به قضیۀ کربلا شد و روز عاشورا لاأقل سی هزار نفر از کوفه به جنگ امام حسین«سلاماللهعلیه» آمدند و امام حسین و یارانش را شهید کردند.
حرّ بن یزید ریاحی، روز عاشورا متنبّه شد و فهمید که هرچه هست تقصیر اوست. اگر حسین را رها کرده بود، به مدینه برگشته بود و این اوضاع جلو نمیآمد. گفت چه کنم؟ و بالاخره کار رسید به عذرخواهی.
حرّ بن یزید ریاحی با تواضع خاصی خدمت أبی عبدالله الحسین«سلاماللهعلیه» آمد. امام حسین، نه تنها او را پذیرفت، بلکه شخصیّتی مثل عباس«سلاماللهعلیه» را برای استقبال از او روانه کرد و با استقبال خاصی او را به حرم آورد. دیدند پشیمان است و آقا هم با کمال تلطّف فرمودند: تو را بخشیدم. گفت: آقا اگر بخشیدید، پس اجازه بدهید برای شهادت بروم. آقا اجازه دادند و حرّ رفت و بالاخره در ضمن شهادت، شمشیری به فرقش خورد و افتاد و آقا امام حسین«سلاماللهعلیه» بالای سر او آمدند. اول کسی که بالای سر او رفتند، حرّ بن یزید ریاحی است و دو سه مرتبه هم فرمودند: بخشیدمت. دستمالی درآوردند و پیشانی حرّ بن یزید ریاحی را بستند. آنگاه خون بند آمد.
امام زینالعابدین«سلاماللهعلیه» در وقتی که شهدا را دفن میکردند، حرّ بن یزید ریاحی را با همین دستمال دفن کردند. در زمانی یکی از صفویها، طمع به این دستمال کرده بود، اولاّ شک میکرد که آیا حرّ بن یزید ریاحی بخشیده شده؟! بالاخره قبر را حفر کردند و دیدند حرّ بن یزید ریاحی تر و تازه است و مثل اینست که الان او را در قبر گذاشتهاند. طمع به دستمال پیدا کرد. وقتی دستمال را باز کرد، خون جاری شد. فهمیدند علاقۀ حر به این دستمال است. معلوم است ارزش این دستمال از هر بهشتی برای همه و مخصوصاً برای حرّ، بیشتر است. بالاخره دستمال را بستند و حرّ بن یزید ریاحی را دفن کردند.
این قضیه، یک درس اخلاق به ما میآموزد و آن این است که گناه، هرچه بزرگ و هرچه فراوان باشد، اگر به راستی گناهکار بگوید: یا حسین، آنگاه امام حسین«سلاماللهعلیه» او را قبول میکنند. گرفتاری هرچه بالا باشد و سختیها هرچه بالا باشد، اگر انسان گرفتار، مانند حر بگوید: یا حسین، آنگاه امام حسین«سلاماللهعلیه» به فریادش میرسند.
در این دهۀ محرّم، از ما چنین میخواهند. در اوضاع فعلی، که دشمن شاد و دوست ناراحت است، هیچ چارهای نیست، جز اینکه از راهی که گمان نداریم، سختیها مبدّل به آسانی شود. چه کسی میتواند این سختیها را مبدّل به آسانی کند؟ کسی که حرّ را با آن گناه بزرگ بخشیده است. اگر همۀ ما حرّوار بگوییم یا حسین، در این دهه خیلی کار میتوان کرد. سختیها را مبدّل به آسانی خواهد کرد.
دشمن را سرکوب خواهد کرد، دوست را خوشحال خواهد کرد. زمینه فراهم است و مائیم که باید نه با سر و صدا و لقلقه زبان، بلکه مثل حرّ بگوییم: یا حسین! گرفتاریم. بگوییم یا حسین! این نظام مربوط به شماست، چارهای هم نیست به غیر اینکه شما در این دهۀ محرم، نظر لطفی بکنید. همینطور که حرّ بن یزید ریاحی نجات پیدا کرد و آن مقام را پیدا کرد، ما هم از تو میخواهیم که از این گرفتاریها نجات پیدا کنیم. غیر از این چارهای نیست. اما باید بدانیم که میشود. بدانیم که به راستی اگر مثل حرّ بن یزید ریاحی بگوییم «یاحسین»، آنگاه حسین، ابوالفضلش را به استقبال ما میفرستد.
در این دهۀ محرم خیلی کار میتوان کرد. برای آمرزش گناهان، برای رفع گرفتاریهای شخصی، برای گرفتاری اجتماع، خیلی کارها میتوان کرد.
ما در آخرین دقایق زندگی علامه طباطبائی«رحمتاللهعلیه» خدمت ایشان بودیم و ایشان در کُما بودند. چشمها را باز کردند و دو سه مرتبه گفتند: «توجه، توجه، توجه»، و آنگاه از دنیا رفتند. من هم به همه و مخصوصاً به شما میگویم: «توجه، توجه، توجه».
فعلاً رفع گرفتاریها، به دست ما نیست و باید خرق عادت باشد. ما در این چهل ساله با خرق عادت تا اینجا آمدهایم و دنیا را تکان دادهایم و پیروز و سربلند شدهایم. الان خرق عادت، این دهۀ محرم است و اینکه با توجه به امام حسین«سلاماللهعلیه»، برای رفع گرفتاریهای اجتماع و رفع گرفتاریهای خود و برای این نگرانیها که جلو آمده است دعا کنید تا مبدّل به آسانی شود.