آیت الله العظمی مظاهری گفتند: متأسفانه در زمان حاضر، رباخوردن و ربادادن عادي شده و بعضي مثل اينکه بخواهند با حیلههای شرعی موش را آب بکشند و بخورند، ربا ميخورند. رشوهخواری و رشوهدادن نیز چنين است. معمولاً انجام کارها و فیصلهدادن پروندهها و گشودن گرهها، بدون پارتیبازی یا رشوه مشکل است.
حضرت آیت الله مظاهری در درس اخلاق خود، در ادامه شرح چهل حدیث، در حدیث سی و یکم به بحث بازپرسی در قیامت پرداخته اند که بخش دوم آن در ادامه، تقدیم می گردد: رباخوردن
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»
بحث جلسۀ قبل راجع به روایتی از امام رضا«سلاماللهعلیه» بود که در آن از لسان مبارک و نورانی رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند:
«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ لَا یَزُولُ الْعَبْدُ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَهِ أَشْیَاءَ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا ذَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْت»[۱]
روز قیامت بنده قدم از قدم برنمىدارد تا اینکه از چهار چیز از وى سؤال میشود: از عمرش که در چه سپرى ساخته؟ و جوانیش در چه راهی صرف کرده؟ و از مالش که از کجا آورده و به چه مصرفی رسانده؟ و از دوستى ما اهل بیت.
در خصوص سؤالهای اوّل و دوّم بازپرسی، مطالبی بیان شد. در این جلسه به شرح دو فراز بعدی روایت شریف خواهیم پرداخت.
سؤال سوّم در بازپرسی قیامت که قبل از حساب و کتاب از انسان پرسیده میشود، راجع به این است که مال خود را از چه راهی بهدست آوردی و در چه راهی مصرف کردی؟ :«عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا ذَا أَنْفَقَهُ».
اگر بنده در بازپرسی قیامت نتواند بگوید که درآمدش و مالی که جمع کرده، از حلال بوده است، از آن بازپرسی رد نمیشود. طبق چند روایت از پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» بدنی که غذای حرام وارد آن شده و جسمی که با درآمد نامشروع رشد و نمو کرده، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.[۲]
کسب مال حلال بسیار مشکل است، اما از اوجب واجبات است، ثوابش هم بالاترینِ ثوابهاست. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند که به دست آوردن مال حلال مشکلتر از نبرد در جبهه است: «مُجَالَدَهُ السُّیوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ»[۳]. آن حضرت در روایت دیگری از قول رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: کسی که شب را از خستگی طلب حلال بخوابد، آمرزیده خوابیده است: «مَنْ بَاتَ کَالًّا مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ بَاتَ مَغْفُوراً لَهُ»[۴].
مال حرام، مانع بزرگی برای رستگاری انسان به شمار میرود. مال حرام در این دنیا بیبرکت و موجب وزر و وبال است، در آخرت هم خداوند متعال قسم خورده است که از حقّ مردم و از ظلم ظالم نخواهد گذشت: «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یجُوزُنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ»[۵].
قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»[۶]؛ خداوند متعال در کمین بندگان است. امام صادق«سلاماللهعلیه» دربارۀ این آیۀ شریفه فرمودند: «مرصاد پلى بر راه بهشت است و هیچ بندهاى که حق دیگران بر گردن او باشد، نمیتواند از آن عبور و تجاوز کند».[۷]
پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» در آخرین لحظات حیات و در حالی که بیماری ایشان وخیم بود، چشمها را باز کردند و فرمودند: عایشه هفت دینار از بیتالمال نزد توست، بیاور و به علی برسان. این فرمایش پیامبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» سه مرتبه تکرار شد و در نهایت عایشه هفت دینار را آورد و به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» تحویل داد و آن حضرت به مصرف رسانید.[۸]
امام باقر«سلاماللهعلیه» از قول رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: حرمت مال مؤمن مانند حرمت خون و جان اوست: « حُرْمَهُ مَالِهِ کَحُرْمَهِ دَمِهِ»[۹]. امام صادق«سلاماللهعلیه» فرمودند: هرکس به ناحق اموال دیگران را بخورد، در قیامت باید آتش بخورد: «مَنْ أَکَلَ مَالَ أَخِیهِ ظُلْماً وَ لَمْ یرُدَّهُ إِلَیهِ أَکَلَ جَذْوَهً مِنَ النَّارِ یوْمَ الْقِیامَهِ»[۱۰].
ادای حقّ مردم واجب است و تضییع آن عقوبتهای دنیوی و اخروی سختی دارد. بنابراین همه باید از حلال بودن درآمد خود طمینان حاصل کنند و در مسألۀ حقّالنّاس دقیق و جدی باشند. بهخصوص در زمان حاضر که بهدست آوردن مال حلال سختتر شده، لزوم تلاش برای آن بیشتر احساس میشود. پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: زمانی بر مردم میرسد که باکی از حلال یا حرام بودن درآمد خود ندارند: «لَیَأْتِیَنَ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُبَالِی الرَّجُلُ بِمَ یَأْخُذُ مَالَ أَخِیهِ بِحَلَالٍ أَوْ حَرَام»[۱۱].
متأسفانه در زمان حاضر، رباخوردن و ربادادن، عادی شده است و بعضی مثل اینکه بخواهند با حیلههای شرعی موش را آب بکشند و بخورند، ربا میخورند. رشوهخواری و رشوهدادن نیز چنین است. معمولاً انجام کارها و فیصلهدادن پروندهها و گشودن گرهها، بدون پارتیبازی یا بدون رشوه مشکل است.
پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم»به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»میفرمایند: اى على! مسلمانها پس از من با تمسّک به حیلههای شرعی، حرام خدا را حلال میشمارند؛ شراب را به نام نبیذ، رشوه را با عنوان هدیه و ربا را به اسم معامله میخورند.[۱۲] ایشان در روایت دیگری فرمودهاند: من برای امتم بعد از خودم، بیش از هر چیز راجع به مکاسب حرام، شهوتهای پنهانی و ربا، بیمناکم.[۱۳]
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در خطبهای فرمودهاند: کسى به دیدن من آمد که ظرفى سر پوشیده پر از حلوا برایم آورده بود. ایشان میفرمایند: از معجونى که در آن ظرف بود، چنان متنفّر شدم که گویا آن زهر مار است. معلوم میشود او کاری با آن حضرت داشته و انتظار داشته است که حقی را ناحق یا ناحقی را حق جلوه دهند. میفرمایند به او گفتم: این هدیه است یا زکات یا صدقه که این دو بر ما اهلبیت پیامبر«صلّىاللّهعلیهوآلهوسلّم» حرام است. گفت: نه زکات است و نه صدقه، بلکه هدیه است. گفتم: مادرت به عزایت بنشیند، آیا از راه دین وارد شدهاى که مرا بفریبى؟ یا عقلت آشفته شده؟ یا جن زده شدهاى؟ یا هذیان مى گویى؟
سپس امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» فرمودهاند:«وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَهَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَهٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَشَعِیرَهٍ مَا فَعَلْتُهُ»[۱۴]؛ به خدا سوگند، اگر عالم هستی را به من بدهندو بگویند یک ظلم و یک حقّالنّاس کن و یک پوست جو را به ناحق از یک مورچه بگیر، من که علی هستم حاضر نیستم چنین کاری کنم.
قرآن کریم میفرماید: در قیامت گروهی از مردم اعمال خویش را نظیر گرد و غبار پراکنده مییابند: «و قَدِمْنَا إِلىَ مَا عَمِلُواْ مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا»[۱۵]. یعنی آثار برخی اعمال، برای صاحبشان پوچ میشود و هیچ فایدهای ندارد.
از امام سجاد«سلاماللهعلیه» سؤال شد: اگر کسی حقّ یک مسلمان را ضایع کند، آن مسلمان چگونه میتواند حقّ خویش را بستاند؟ آن حضرت فرمودند: در قیامت به اندازۀ حقّ مظلوم از اعمال نیک ظالم بر میدارند و به اعمال مظلوم میافزایند: «یؤْخَذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ مِنْ حَسَنَاتِهِ بِقَدْرِ حَقِ الْمَظْلُومِ فَتُزَادُ عَلَی حَسَنَاتِ الْمَظْلُوم »[۱۶]سپس از ایشان سؤال شد: اگر ظالم یا بدهکار، حسنهای نداشته باشد، چه میشود؟ فرمودند: گناهان مظلوم یا بستانکار را به پروندۀ ظالم منتقل میکنند.
گرانفروشی، احتکار، غشّ در معامله، فروش کالاهای نامرغوب به عنوان جنس خوب و نظایر آن که در کسب و کارها فراوان است، مال انسان را حرام میکند. امام جعفر صادق«سلاماللهعلیه»، کسی که اموال مردم را به ناحق بخورد، از تشیّع خارج میدانند و میفرمایند: چنین کسی از پیروان من نیست: «لَیسَ بِوَلِی لِی مَنْ أَکَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً»[۱۷].
شیعه کیست؟ کسی که انصاف دارد. رسول اکرم«صلّىاللّهعلیهوآلهوسلّم» فرمودهاند: «مَنْ وَاسَى الْفَقِیرَ مِنْ مَالِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِکَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً»[۱۸]؛ کسی که قانون مواسات را در رسیدگی به فقرا رعایت کند و با مردم با انصاف باشد، مؤمن حقیقی است. براین اساس، شیعۀ واقعی کسی است که با انصاف باشد. معنای انصاف چیست؟ انصاف، که طبق روایات، یکی از حقوق مسلمانها بر یکدیگر است، یعنی: همه همانطور که دوست دارند با خودشان رفتار شود، با دیگران رفتار کنند. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «إِنْصَافَ الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى لَا یَرْضَى لِأَخِیهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَا یَرْضَى لِنَفْسِهِ مِنْهُ»[۱۹].
بازار با انصاف، بازاری است که در آن اجحاف، گرانفروشی، احتکار، کم فروشی، تقلب و حقهبازی نباشد، وگرنه کسب آن بازار مخلوط به مال حرام میشود.
امام صادق«سلاماللهعلیه» مقداری پول، بهعنوان مضاربه نزد شخصی سپردند. اتفاقاً در معاملۀ خود گرانفروشی کرد و اجناس را در شهری که به آن احتیاج داشتند، دو برابر قیمت فروخت. وقتی پولها را خدمت امام صادق«سلاماللهعلیه» آورد، فرمودند: سود دو برابر را چگونه بهدست آوردی؟ او ماجرا را شرح داد. امام«سلاماللهعلیه» اصل سرمایه را برداشتند و سود حاصل از تجارت را در مقابلش ریختند و فرمودند: ما نیاز به این سودها نداریم. سپس به او فرمودند: کسب مال حلال، از شمشیر زدن در میدان نبرد سختتر است.[۲۰]
سعد بنعبدالله قمی میگوید: در زمان امام حسن عسکری«سلاماللهعلیه» با احمد بناسحاق که از وکلای آن حضرت بود، بر ایشان وارد شدیم و مشاهده کردیم که حضرت مهدی«ارواحنافداه» هم حضور دارند. احمد بناسحاق، وجوه شرعی که شیعیان فرستاده بودند را در مقابل امام حسن عسکری«سلاماللهعلیه» گذاشت.
امام یازدهم به فرزند گرامی خویش فرمودند: عزیزم این وجوه را بردار. حضرت مهدی«ارواحنافداه» گفتند: آیا شایسته است که دست پاک من به بعضی از این پولهای حرام و ناپاک برخورد کند؟ امام«سلاماللهعلیه» فرمودند: حلال و حرام را از هم جدا کن. آن حضرت صاحبان آن پولها را نام بردند، مقدار پول موجود در هر کیسه را فرمودند، وجوه حلال را از وجوه حرام جدا کردند و کیسههایی که در آن به سبب گرانفروشی، اجحاف و نظایر آن، مال حرام وجود داشت، برگرداندند و فرمودند: ما احتیاج به این قبیل پولها نداریم.[۲۱]
عقوبت مال حرام، پیش از آخرت، در همین دنیا نیز دست و پا پیچ انسان میشود و دامن او را میگیرد. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» از قول رسول خدا«صلّىاللّهعلیهوآلهوسلّم» نقل میکنند که حقّالنّاس، یکی از گناهانی است که «تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لَا تُؤَخَّرُ إِلَى الْآخِرَهِ»[۲۲] عقوبت آن در همین دنیا به انسان میرسد. گرههای کور زندگی در بیشتر موارد، ناشی از پایمالکردن حقّ مردم و خوردن مال حرام است.
لقمۀ حرام، مانع بزرگی برای دستیابی انسان به حسن عاقبت محسوب میشود. در زمان خلافت مهدی عباسی، شخصی به نام شریک، عالم اهل سنّت و محلّ رجوع مردم و مورد اطمینان و احترام آنان بود. روزی خلیفه او را احضار کرد و گفت: شما باید یکى از سه کار را بپذیرید؛ یا عهدهدار قضاوت در حکومت شوید یا معلّم خصوصی فرزندان من باشید و آنها را تعلیم دهید یا دست کم یک مرتبه با من غذا بخورید.
شریک قدری فکر کرد و برای رهایی از دام آن دو پیشنهاد و چون چارهای نداشت، غذا خوردن با خلیفه را انتخاب کرد. هنگامی که غذای خلیفه را خورد، شخص فهمیدهای که ناظر ماجرا بود، گفت: پس از این غذا، شیخ روى رستگاری را نخواهد دید. اتفاقاً همین طور هم شد و بعد از آن، هم قاضیالقضات شد و هم فرزندان خلیفه را تعلیم داد و بالأخره درباری شد. نوشتهاند روزی دربارۀ کسری حقوق خود با مأمور پرداخت حقوق چانه میزد. آن شخص گفت: مگر چیزی فروختهاى که پول آن را تمام میخواهی؟ شریک گفت: آری، به خدا قسم، مهمتر از هر چیز، دینم را فروخته ام.[۲۳]
مال حرام علاوه بر خود انسان، بر خانواده و فرزندان او نیز تأثیر سوء میگذارد. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّهِ»[۲۴]؛ آثار کسب حرام در ذریّه و نسلهای بعد آشکار میشود.
قرآن کریم میفرماید: «وَ لْیخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیهً ضِعافاً خافُوا عَلَیهِمْ فَلْیتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیقُولُوا قَوْلاً سَدیداً»[۲۵]؛ گرفتاری و حیرانی ناشی از ظلم، فقط دامن ظالم را نمیگیرد، بلکه خانواده و اطرافیان او نیز مجبورند به ظلم او بسوزند.
فساد اخلاقی در بسیاری از موارد ناشی از مال حرام است. جوانی که پدر و مادرش، درآمد حرام دارند و از راه حرام به او غذا میدهند، فاسد و لاابالی خواهد شد.
باید توجه شود که گرفتاری آن فرزندان، تقصیر خداوند نیست، بلکه آنها در آتشی میسوزند که پدر و مادرشان روشن کردهاند. اگر کسی یک ساختمان را شعلهور کند و اهل آن را در آتش بسوزاند، آیا خدا مقصّر است یا آنکه آتش افروزی کرده؟ آتش حقّالنّاس نیز ربطی به پروردگار متعال ندارد، ولی ذات باری تعالی، از سر لطف و رحمت خود برای آن فرزندان جبران خسارت میکند. اگر لایق باشند، دست آنها را میگیرد تا سقوط نکنند و در زندگی فرصتهایی سر راهشان قرار میدهد که با غنیمت شمردن و استفاده از آن فرصتها میتوانند پیشرفتهای جهشی داشته باشند.
از دیگر تبعات خطرناک مال حرام، قساوت قلب است. مال شبههناک و چه رسد مال حرام، دل را سیاه میکند. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» عامل قساوت قلب و سنگدلی انسان را کثرت گناهان او بر میشمرند: «مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَهِ الذُّنُوبِ»[۲۶]. حقّالنّاس و خوردن مال حرام، یکی از گناهان بزرگ است، پس سبب قساوت و سیاهی دل میشود.
وقتی شکم انسان از مال حرام پر شود، به ندای هدایت امام حسین«سلاماللهعلیه» نیز گوش نمیدهد و موعظههای آن حضرت را در روز عاشورا، با هلهله و سر و صدا پاسخ میدهد. امام«سلاماللهعلیه» نیز وقتی دیدند سخن حق در دل سخت آنها اثرگذار نیست و قابل هدایت نیستند، علت سنگدلی آنها را چنین بیان کردند: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُمْ»[۲۷]؛ شکمهای شما از حرام پر شده و مهر بر قلبتان خورده است. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در موضع دیگری، اساساً زیادی مال و ثروت را، صرفنظر از حلال یا حرام بودن آن، عامل تباهی دین و قساوت دل برمیشمرند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ کَثْرَهَ الْمَالِ مَفْسَدَهٌ لِلدِّینِ مَقْسَاهٌ لِلْقُلُوبِ»[۲۸].
با این اوصاف، تردیدی باقی نمیماند که مال حرام دل را سیاه میکند. قرآن کریم میفرماید: وای بر دلی که سیاه باشد: «فَوَیلٌ لِلْقاسِیهِ قُلُوبُهُمْ»[۲۹]. حتی طبق روایتی از امام صادق«سلاماللهعلیه» دعای افراد قسیّالقلب نیز مستجاب نمیگردد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ»[۳۰].
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: لقمۀ حرام تا چهل روز مانع قبولی نماز و مانع استجابت دعا میشود.[۳۱]به تجربه هم اثبات شده است که یک غذای شبههناک، انسان را از نماز شب و فرصتهای معنوی بازمیدارد، چه رسد غذای حرام.
از نشانههای سنگدلی این است که انسان حال دعا و مناجات و ارتباط با خداوند را ندارد. بدون عذر، از مسجد، نماز جماعت و جلسات مذهبی اعراض میکند. هنگام نماز، بهجای اقامۀ نماز اوّل وقت، مشغول تفریح یا کار یا امر دیگری غیر از نماز است. قرآن کریم میفرماید: وای بر آن مسلمانی که در وقت نماز، غافل از نماز است: «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ».[۳۲]
افراد حرامخور، از شفاعت اهل بیت«سلاماللهعلیهم» نیز محروم میگردند. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در وصیت خود به امام حسن«سلاماللهعلیه»، با چند مرتبه تأکید و با چند سوگند میفرمایند: کسی که ذرّهای مال حرام بخورد، در قیامت بر رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» وارد نمیشود، از حوض کوثر نمینوشد و از شفاعت بهرهمند نخواهد شد. [۳۳]
چنین کسانی در قیامت، از شفیعان فاصله دارند. آنها را از راهی به جهنّم میبرند که بر اهلبیت«سلاماللهعلیهم» وارد نمیشوند، ایشان را نمیبینند و در نتیجه، نمیتوانند از شفاعتشان برخوردار گردند. این تجسّم عمل خود آنهاست؛ آنها در دنیا پیرو اهلبیت«سلاماللهعلیهم» نبوده و راه خود را از ایشان جدا کردهاند، در آخرت نیز به اجبار، راهشان جداست.
این بحث ناقص است. انشاء الله در جلسۀ آینده تکمیل خواهد شد.
پی نوشت:
[۱]. جامع الاخبار، ص ۱۷۵٫
[۲] . إرشاد القلوب(للدیلمی)، ج۱، ص۶۹٫
[۳]. الکافی، ج۵، ص۱۶۲٫
[۴]. الأمالی(للصدوق)، ص۲۸۹٫
[۵]. کافی، ج ۲، ص ۴۴۳٫
[۶]. فجر، ۱۴: «زیرا پروردگار تو سخت در کمین است.»
[۷]. کافی، ج ۲، ص ۳۳۱٫
[۸]. الطبقاتالکبرى، ج ۲، ص ۱۸۴٫
[۹]. کافی، ج ۲، ص ۳۶۰٫
[۱۰]. کافی، ج ۲، ص ۳۳۳٫
[۱۱]. مجموعه ورام، ج۱، ص۱۱٫
[۱۲]. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۶
[۱۳]. الکافی، ج۵، ص ۱۲۴٫
[۱۴]. نهج البلاغه، خطبۀ ۲۲۴٫
[۱۵]. فرقان، ۲۳: «و به هر گونه کارى که کردهاند مىپردازیم و آن را [چون] گَردى پراکنده مىسازیم.»
[۱۶]. کافی، ج ۸، ص ۱۰۶٫
[۱۷]. کافی، ج ۵، ص ۳۰۴٫
[۱۸]. الکافی، ج۲، ص۱۴۷٫
[۱۹]. کافی، ج۲، ص۱۷۰٫
[۲۰]. الکافی، ج۵، ص۱۶۱٫
[۲۱]. بحارالانوار ج ۵۲، صص۸۰ تا ۸۲٫
[۲۲]. امالی، ص ۲۳۷٫
[۲۳] . مروجالذهب، ج۳، ص۳۱۰٫
[۲۴]. الکافی، ج۵، ص۱۲۴٫
[۲۵]. نساء، ۹: «و آنان که اگر فرزندان ناتوانى از خود بر جاى بگذارند بر [آینده] آنان بیم دارند، باید [از ستم بر یتیمان مردم نیز] بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنى [بجا و] درست گویند.»
[۲۶]. علل الشرائع، ج۱، ص۸۱٫
[۲۷]. بحار الأنوار، ج۴۵، ص۸٫
[۲۸]. تحف العقول، ص۱۹۹٫
[۲۹]. زمر، ۲۲: «پس واى بر آنان که از سختدلى یاد خدا نمىکنند.»
[۳۰]. الکافی، ج۲، ص۴۷۴٫
[۳۱]. بحار الأنوار، ج۶۳، ص۳۱۴٫
[۳۲]. ماعون، ۴و۵: «پس واى بر نمازگزارانى که از نمازشان غافلند.»
[۳۳] . دعائم الإسلام، ج۲، ص۳۵۱٫