حوزه علمیه اصفهان
مرکز مدیریت حوزه های علمیه استان اصفهان

خاطراتی از ایام پیروزی انقلاب اسلامی

حجت الاسلام و المسلمین محسن جلالی

به هر حال ورود حضرت امام(ره) و این دهه خیلی حساس بود، چون هنوز دولت دست رژیم پهلوی بود و شاه فرار کرده بود اما بختیار حاکم بود،در این دهه که حکومت نظامی اعلام کرده بودند امام گفت بریزید در خیابان ها و حکومت نظامی را بشکنید، که خیلی حساس بود، حتی بعضی از افراد انقلابی مثل آیت الله طالقانی و اینها در این کار مردد بودند،اما آن لحظه که نه مجلس و شورای مصلحت و شورای نگهبانی بود، امام تصمیم صحیحی گرفت و انقلاب پیروز شد.

حجت الاسلام و المسلمین محسن جلالی (زید عزه) معاون محترم پژوهش حوزه های علمیه استان اصفهان در ادامه تقریر درس خارج فقه به بیان خاطراتی از ایام پیروزی انقلاب پرداخت

خاطراتی از ایام پیروزی انقلاب اسلامی

یادم هست شب ۱۲ بهمن که امام خمینی قرار بود از پاریس به تهران تشریف بیاورند، از مسجد سید اصفهان چندین اتوبوس آماده کردند کسانی که می خواهند برای مراسم استقبال بروند با اینها بروند. آن موقع من هم رفتم، یک نوجوان ۱۵ساله بودم (متولد ۴۲)، ما هم سوار شدیم با اتوبوس به مهدیه تهران رفتیم. سالن بزرگی بود که یکی از پاتوق ها برای مردمی که از جاهای مختف کشور آمده بودند آنجا بود.

بعد ما دیدیم چقدر پتو و وسایل، باند و… هست؛ چون در درگیری های تهران آنجا مکانی بود که از انقلابیون حمایت می کردند و اگر کسی مجروح می شد آنجا می آوردند. شب را ماندیم، صبح خیلی زود بعد نماز افراد را توزیع کردند در این مسیر. صبح آقایی در رادیو می گفت حدود ۳۰ یا ۴۰ کیلومتر از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا جمعیت هست. ما را چند کیلومتری بهشت زهرا گذاشتند. ما آنجا بودیم آشنا هم نداشتم تنها رفته بودم.

حضرت امام را آن وقت در یکی از ماشین ها دیدم، در ذهنم هست ماشین آقای رفیق دوست بود که با بلیزر آمدند از جلوی ما رد شدند و ما زیارتشان کردیم. بعد در بهشت زهرا به دلیل مشکل عبور ماشین با هلیکوپتر بردند و ما در آن قسمت برای نگهبانی ایستاده بودیم. سرتاسر مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا را نیروی انسانی گذاشته بودند چون حکومت و دولت که موافق نبودند و مردمی بود.

مردم گروه گروه می آمدند و می رفتند که آن جمعیت و آن سرود زیبا خوانده شد و شب هم آشنا داشتیم که تهران ماندیم. سرود را کسی آورد گرفتیم و بعد که آمدیم اصفهان دبیرستانی بودم، سال دوم، آن سرود را با یک گروهی تمرین کردیم و سر صف در برنامه ای آن را خواندیم.

به هر حال ورود حضرت امام(ره) و این دهه خیلی حساس بود، چون هنوز دولت دست رژیم پهلوی بود و شاه البته نبود، فرار کرده اما بختیار حاکم بود. به هر حال با شجاعت و اراده قوی و اعتقاد امام به اینکه باید حکومت اسلامی برقرار شود مسیر جلو رفت، و بعد در این دهه که حکومت نظامی اعلام کرده بودند امام گفت بریزید در خیابان ها و حکومت نظامی را بشکنید، که خیلی حساس بود، حتی بعضی از افراد انقلابی مثل آیت الله طالقانی و اینها در این کار مردد بودند.

اما آن لحظه که نه مجلس و شورای مصلحت و شورای نگهبانی بود، امام تصمیم صحیحی گرفت و انقلاب پیروز شد. الآن ببینید در بعضی مسائل که حساس هست واگذار می شود که شوراها تصمیم بگیرند. اما در شرایطی هم که افراد تصمیم را به خود رهبر و حضرت امام واگذار می کنند تصمیمات به جا و خوب اتخاذ می شود.

لزوم جهاد تبیین

این جهاد تبیین که مقام معظم رهبری فرمودند و ما هم باید در این جهاد مشارکت داشته باشیم و از برکات انقلاب بگوییم. در محیط هایی که داریم، حداقل محیط خانه، دوستان، مسجد و….

به طور مثال یکی از مدیران اسم نمی برم مال منطقه لردگان، ایشان می گفت جایی به دنیا آمدیم در یک روستا که حدود ۴۰ کیلومتر با لردگان و شهر فاصله داشت. در آن منطقه سال ۵۸ یعنی یک سال پس از انقلاب معلم و مدرسه آمد، که می گفت اگر انقلاب نشده بود من در بهترین حالت یک چوپان بودم اما انقلاب شد و آمدند مدرسه زدند…

وظیفه مان است از این انقلاب حفاظت کنیم

ما سال ۶۸ که ازدواج کردیم در قم در یک خانه رفتیم، که البته سال ۶۳ من به قم رفته بودم ولی ۵ سال بعد ازدواج کردم. حدود سال ۷۱ برای ما گاز کشیدند. گاز اصلا در اصفهان و چه برسد به روستاها نبود و جالب است که در قم در کوچه ای بودیم که با خیابان هم فاصله خیلی داشت. مثلا فاصله اینجا تا سر خیابان حافظ. یک نیسان می آمد کپسول گاز می آورد اهالی باید کپسول ها را قل می دادند، فکر کن یک زن تنها شوهرش نیست برود آنجا کپسول پر را بگیرد بیاورد. این وضع مال سال۷۰ بود، الآن این گاز، امکانات، راه ها… واقعا زمان شاه خیلی از ثروت و سرمایه های کشور را نابود و سرقت کردند.

نوشته اند وقتی شاه می خواست فرار کند چندین چمدان خارج کردند که یک قلم آن همان تاج بود که چقدر قیمت آن بود برداشتند و بردند. اینها که قبلش برده بودند و آنجا سرمایه گذاری کرده بودند. نوشته بودند حدودا سال ۵۵ (من هم یادم هست) برف و کولاکی در کشور شد که تمام راه ها بسته شد و عده زیادی در بهمن در مسیرهای شمال تلف شدند و خیلی سخت بود. آنوقت شاه و فرح برنامه هر سالشان بود که دی و بهمن را بروند در جزایر کیش و قشم، آن سال هم در اوج گرفتاری کشور برنامه خودشان را تعطیل نکردند و رفتند.

الآن می بینیم مرتب رهبر و رییس جمهور، (رؤسای جمهوری که تابع و انقلابی باشند)، مثلا پنجشنبه و جمعه ندارند، مرتب در سفر با مردم روبرو هستند. آنوقت فکر می کنیم همیشه همینطور بوده، این خبرها نبوده. من یادم است انتخاباتی بود در زمان شاه، البته ما کوچک‌ بودیم نمی توانستیم رأی بدهیم، ولی بنده خدایی بود که آشنایی با خانواده ما داشت آمده بود و شناسنامه ها را جمع می کرد که برود رأی بدهد. یعنی اگر انتخابات هم بود اینجوری صوری بود. نه مشارکت بود و نه از قشرهایی بودند که آمدند در امور و بیشتر از قشر مستضعف هستند. مثلا سال های سال نخست وزیر این کشور هویدا بهایی بود. شما بخوانید شرح گرایش های همجنس گرایی که دارد، خواهرش فاسد، برادرانش….

ما وظیفه مان هست که از این انقلاب و از این نظام حمایت کنیم؛ مشکل البته زیاد است، هیچ کس نمی خواهد دفاع کند و بگوید هیچ مشکلی نیست. حتی نسبت به حوزه علمیه که منشأ این انقلاب است و انقلاب از حوزه و قم شروع شده، نسبت به خود حوزه هم کم لطفی شده چون شما می دانید وقتی خود پیغمبر اکرم به اسلام مبعوث شدند، یک روزی در مسجد الحرام فقط سه نفر نماز می خواندند، پیغمبر و حضرت علی و حضرت خدیجه (علیهم السلام). بعدا وقتی اسلام رونق گرفت عده ای منافق آمدند و حتی حق حضرت علی را هم غصب کردند.

از این اتفاق ها می افتد. افرادی می آیند و روحانیت را می زنند کنار، در همه جا قدرت طلب و منسب طلب هست. البته تلاش شده آنجور که خواسته اند نباشد، ولی در عین حال اصل این انقلاب و نظام و مراجع را هم که ما سراغ داریم آیت الله صافی، آیت الله گلپایگانی و حتی آیت الله خویی که در نجف بودند، الآن آیت الله سیستانی، آیت الله مکارم این مراجع هم همواره موافق نظام بودند، حتی آنهایی هم که ولایت فقیه را به آن معنا قبول نداشتند می فرمودند مخالفت با نظام از باب حفظ نظام جایز نیست و ما باید حمایت کنیم.

من یادم هست سر درس آیت الله تبریزی، سال ۶۵ هنوز جنگ بود، ایشان مرتب از جبهه رفتن و کمک کردن صحبت می کرد. ان شاالله که ما بتوانیم وظیفه مان را در این زمینه ها انجام دهیم و خدای نکرده کوتاهی نکنیم. انسان های شریف و با ارزش و عظمت زیادی خونشان را برای این انقلاب گذاشتند. در خود این دهه فجر تعداد زیادی به شهادت رسیدند، در تهران و در جاهای دیگر.

الگوهای انقلاب

بعد از انقلاب جریان منافقین و مجاهدین که الآن هم منافق اند و تلاش های کورکورانه می کنند که جایی را هک کنند و نفوذ کنند، اینها چقدر مردم را کشتند. افراد با ارزشی مثل شهید چمران و بهشتی از روحانیت و غیر روحانیت تا این آخر سردار سلیمانی پای این انقلاب ایستادند، خود اینها را آدم مرور کند درس و الگو است که ما یاد بگیریم.

کسی مثل مقام معظم رهبری خودشان را وقف این انقلاب کرده اند. ایشان مدرس بسیار خوب در مشهد بودند، کسی بودند که همراه نهضت بودند و الآن هم درس خارج شلوغی دارند. اما تمام همّ و غمّ و وقتشان صرف مقابله با دشمن و اداره کشور و حفظ این انقلاب می شود، این خودش الگویی است، یک شخصیت این چنینی، و کسانی که همراه امام بودند مثل شهید مطهری، بهشتی و آیت الله مصباح و دیگران اینها خودش برای ما درس است که یک وقت ما مثلا خدایی نکرده در حوزه همه اینها را رها کنیم برویم در فلان کشور که آقایی صدایی در می آورد در انگلیس تابع حرف آنها بشویم.

مهمترین جنبه تقوا اعتقاد صحیح است

دوستان وقتی که از آیت الله بهجت بحث تقوا و عمل صالح یا معصیت نکردن را سؤال می کردند، ایشان می فرمودند مهمترین جنبه آن اعتقادی است که اعتقاد انسان صحیح باشد. گاهی اوقات ممکن است یک طلبه اعتقاد غلطی نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی دارد که این باید اصلاح شود و اعتقاد صحیح پیدا کند. ما اگر اعتقاد غلط پیدا کردیم در فرزندان و فامیلمان رسوخ پیدا می کند و مسیری را می رویم و از مسیر صحیحی که مرجعیت و رهبری هستند زاویه می گیریم. آنوقت می شویم مثل کسانی که در تاریخ بودند و جلوی امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) ایستادند، عاشورا و فاجعه کربلا را درست کردند.

باید از خدا بخواهیم و این اهدنا الصراط المستقیم یک بُعدش این است که واقعا در وقایع و حوادث، فامّا الحوادث الواقعه، تصمیم درست را بگیریم و الگو و رهبر برای خودمان تعیین کنیم که شرقی و غربی نشویم، در صراط مستقیم باشیم. انسان است و مسئولیت و وظیفه، ان شاالله تا آخر بر آنچه مورد رضای خدا و پیامبر و امام زمان(عج) است باقی باشیم و موضع و تصمیم بگیریم و در صحنه باشیم.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

7 + هجده =