حوزه علمیه اصفهان
مرکز مدیریت حوزه های علمیه استان اصفهان

پیشوای متقیان در مصرف بیت المال چگونه رفتار می کرد؟

کتاب «بیت المال در نهج البلاغه» اثری از آقای محمد رحمانی است که در بخش های گوناگون به موضوع بیت المال پرداخته که در شماره های مختلف، تقدیم حضور شما علاقمندان می گردد.

* الگو بودن حاکم اسلامى

در اسلام، مسأله حفظ بیت المال و دقت و احتیاط در مصرف آن، اهمیت ویژه اى دارد. دقت و احتیاط رهبرانِ مکتبِ انسان سازِ اسلام در هزینه کردن بیت المال، از عبرت انگیزترین امور در زندگى آنان به شمار مى آید و موجبات تعجب و شگفتى هر خواننده اى را فراهم مى کند.

در میان ائمه علیهم السلام، امام على علیه السلام به جهت شرایط زمانى و مکانى ویژه اى که در عصر حکومتش وجود داشته؛ در این امر، سرآمد و زبانزد است. تاریخ، نمونه هاى زیادى از این سان رویدادهاى شگفت انگیز را در زندگى مولا على علیه السلام در سینه خود حفظ کرده است.

در این بخش، به چند نمونه از گفتار و کردار آن حضرت درباره اینکه حاکم اسلامى، در مصرف کردن بیت المال، باید الگو و اسوه باشد، اشاره مى شود.

۱ـ هماهنگى با زندگى طبقه ضعیف

على علیه السلام دوستى در بصره، به نام علاء بن زیاد دارد. او، مریض مى شود و على علیه السلام به عیادت او مى رود. مولا على علیه السلام هنگامى که خانه عریض و طویل او را مى بیند، خطاب به او مى گوید:

ما کنتَ تَصْنَعُ بسعهِ هذه الدار فی الدنیا و أنْتَ إلیها فی الآخره کُنْتَ أحوج؟ با این خانه وسیع در دنیا، چه مى کنى در حالى که در آخرت، به آن نیازمندترى؟ علاء، سپس، شکایت برادرش، عاصم، را که گوشه گیرى را انتخاب کرده و لباسهاى مندرس پوشیده، به على علیه السلام مى کند. مولا، فرمان مى دهد که او را احضار کنند. وقتى او را مى آورند، خطاب به او مى گوید:

اى دشمنک جان خویش! شیطان، بر تو راه یافته و تو را صید کرده، آیا به خانواده ات رحم نمى کنى؟ …

عاصم بن زیاد، عرض کرد: «یا على! من، از تو پیروى مى کنم.» امام على علیه السلام در جواب گفت:

إنَّ الله تعالى، فَرَضَ على أئمهِ العدل أنْ یُقَدّروا أنفسهم بِضَعَفَهِ الناس کیلا یَتَبَّیَغَ بالفقیر فقرُه؛ خداوند متعال، بر پیشوایان عدل و حق، واجب کرده است که بر خود سخت گیرند و شیوه زندگى را، هماهنگ با وضع زندگى طبقه ضعیف مردم قرار دهند تا نادارى و فقر، فقیر را از جا به در نبرد.

محقق خوئى، در ذیل این خطبه، روایاتى را گزارش کرده که بر لزوم هماهنگى زندگى رهبران دینى با طبقه ضعیف و کم درآمد، دلالت دارد.

ایشان، به دنبال خطاب مولا على علیه السلام به عاصم، برادر علاء، بحث مفصلى را در باره رفتار و افکار و عقاید و مطاعن و کرامات صوفیه، تحت هفت مقام، در سیصد و هشتاد صفحه مطرح کرده است. ابن ابى الحدید، در باره نفوذ و تأثیر کلام امام على علیه السلام مى نویسد:

پس از فرمایش على به عاصم، وى، از مکانى که در آن نشسته بود، حرکت نکرد، مگر اینکه عاصم، لباسهاى کهنه و مندرس را به در کرد و لباس نو پوشید.

۲ـ احتیاط امام على علیه السلام در بیت المال

عثمان بن حنیف، از دودمان اوس، با برادرش سهل بن حنیف، در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله اسلام را پذیرفتند و همیشه از یاران على علیه السلام به شمار مى آمد. على علیه السلام او را به جاى عبدالله بن عامر، پسرخاله عثمان بن عفان، به استاندارى بصره منصوب کرد. روزى، او، دعوت فرد پولدارى را پذیرفت و سر سفره رنگین وى نشست. این کارِ عثمان بن حنیف، به امام على علیه السلام گزارش شد. آن حضرت، ناراحت شد و ضمن نامه اعتراض آمیزى، مطالب بسیار مهمى را گوشزد کرد. در آغاز یادآورى مى کند:

پسر حنیف! به من گزارش داده اند که مردى از سرمایه داران بصره، تو را به میهمانى خویش فراخوانده و تو به سرعت به سوى آن شتافته اى، خوردنی هاى رنگارنگ، براى تو آورده اند و کاسه هاى پر از غذا، پى در پى جلوى تو مى نهادند! گمان نمى کردم میهمانى مردمى را بپذیرى که نیازمندانشان: با ستم محروم شده و ثروتمندان آنان، بر سر سفره، دعوت شده اند. بنگر در کجایى و بر سر کدام سفره مى خورى! پس آن غذایى که حلال و حرام بودنش را نمى دانى، دور بیفکن و آن چه را به پاکیزگى و حلال بودنش، یقین دارى، مصرف کن!

ألا و إنَّ لکلِّ مأمومٍ إماماً یَقْتَدِى به و یستِضی ءُ بنور علمه! ألا و إنَّ إمامکم قد اکتفى من دنیا بِطِمْرَیهِ و من طُعَمِهِ بِقُرْضَیهِ … فوالله! ما کَنَزْتُ من دُنْیاکم تِبْراً و لا ادَّخَرْتُ من غنائمها وَفْراً و لا أعْدَدْتُ لبالی ثوبی طمْراً و لا خُرْتُ من أرضها شِبْراً و لا أخذتُ منه إلّا کقُوتِ أتانٍ دَبِرَهٍ و لهی فی عینی أوْهى و أهْوَنُ من عَفْصَهٍ مَقِرَه …

آگاه باش! هر پیروى را، امامى است که از او پیروى مى کند و از نور دانشش، روشنى مى گیرد.

آگاه باش! اما شما، از دنیاى خود، به دو جامه فرسوده و دو قرص نان، رضایت داده است … .

پس سوگند به خدا! من از دنیاى شما، طلا و نقره اى، نیاندوخته و از غنیمتهاى آن، چیزى، ذخیره نکرده ام! بر دو جامه کهنه ام، جامه اى نیفزودم و از زمین دنیا، حتى یک وجب، در اختیار نگرفتم! … دنیاى شما، در چشم من، از دانه تلخ درخت بلوط، ناچیزتر است …

و لو شئتُ لَاهتدَیْتُ الطریقَ إلى مُصفّى هذا العسلِ و لُبابِ هذا القَمْحِ و نسائجِ هذا القَزِّ و لکن هیهات أنْ یَغْلبنی هواى و یَقُودَنى جَشعی إلى تخّیرِ الأطعمه ـ لعلّ بالحجازِ أوْ الیمامهِ مَنْ لا طَمَعَ له فی القُرْصِ و لا عهد له بالشِبَعِ ـ أو أبیْتَ مِبْطاناً و حولی بطونٌ غَرْثى و أکبادٌ حَرّى؛ من، اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته هاى ابریشم، براى خود، غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هواى نفس، بر من چیره گردد و حرص و طمع، مرا وا دارد که طعامهاى لذیذ برگزینم در حالى که در حجاز یا یمامه، کسى باشد که به قرص نانى نرسد و یا هرگز، شکمى، سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم، شکمهایى که از گرسنگى به پشت چسبیده و جگرهاى سوخته، وجود داشته باشد!

آیت الله حسن زاده، درباره عثمان بن حنیف، مى نویسد:

وى، تربیت شده دست مبارک رسول خدا صلى الله علیه و آله بود و به درجات عالیه از کمال، رسیده بود. و عمر نیز به او عقیده داشت و جمع آورى خراج منطقه وسیعى از حکومت را، به او واگذار کرده بود. پس از او، امام على علیه السلام وى را، به عنوان والى بصره، منصوب کرد.

… و اینکه امام على علیه السلام به مجرد خطاى کوچکى (حضور بر سر سفره اشرافى) او را توبیخ کرده، دلیل بر مقام و منزلت اوست.

سپس، آیت الله حسن زاده، در باره هدف از تشکیل چنان مجلسى، احتمالاتى را مطرح مى کند. احتمال سوم، عبارت است از اینکه: دعوت کنندگان، از مخالفانِ امام على بوده اند و خواسته اند با غذاهاى آنچنانى، دلِ عثمان را بربایند و او را به طرف معاویه جذب کنند، از این رو، امام على علیه السلام او را توبیخ کرده است.

امام على علیه السلام پس از توبیخ عثمان، شیعیان خویش را به الگو قرار دادن سیره و رفتار خویش، دعوت کرده و در دو کلمه، سیره عملى خویش را به جهانیان معرفى کرده است:

الف) او، از لباس و زینت دنیا، به طمرین (دو جامه ازار و رداء)، بسنده کرده است.

ب) و از خوراکی ها و لذائذ دنیا به دو قرص نانِ جو، بسنده کرده است. امام على علیه السلام در حالى، این گونه زندگى مى کرد که خلفا و رهبران حکومت هاى دیگر آن عصر، زندگیهاى افسانه اى ـ که قابل پذیرشِ کمتر کسى مى تواند باشد ـ داشته اند.

ابن ابى الحدید، مى نویسد:

سبب اینکه امام على علیه السلام دو لباس داشته، این است که یکى اِزار، براى پوشاندن بدن، و یکى رداء، براى پوشاندن سر بوده است. ـ سپس مى گوید: ـ روایت شده که على به جز روزهاى قربان (اعیاد) غیر از نان، خورشت دیگرى نداشت.

۳ـ سوء استفاده نکردن از مقام

اشعث بن قیس ـ که از سردمداران منافقان و از دشمنان سرسخت حضرت على علیه السلام بود ـ به خیال اینکه با دادن چشم روشنى، تحت عنوان هدیه، مى تواند به على علیه السلام نزدیک شود، حلوایى را شب هنگام به درب منزل على علیه السلام مى رساند. حضرت از او مى پرسد: «آیا بخشش است یا زکات و یا صدقه؟ زکات و صدقه، بر ما اهل بیت، حرام است.» او، در پاسخ مى گوید: «هدیه است.» على علیه السلام در پاسخ مى گوید: «زنان بچه مرده، بر تو بگریند! آیا از راه دین، وارد شدى که مرا بفریبى یا عقلت آشفته شده و یا جن زده شدى آیا هذیان مى گویى؟».

و الله لو أُعْطِیتُ الأقالیمَ السبعه بما تحتَ أفلاکها على أنْ أعصی اللهَ فی نَمْلهٍ أسْلُبُها جُلْبَ شعیرهٍ ما فَعَلتُهُ! و إنَّ دنیاکم عندی لأهون من وَرَقهٍ فی فمِ جَرادَهٍ تَقْضَمُها! ما لعلیٍّ و لِنَعیمٍ یَفنى و لذهٍ لا تبقى … سوگند به خدا! اگر هفت اقلیم را، با آنچه در زیر آسمانهاست، به من دهند، تا خدا را نافرمانى کنم که پوست جوى را از مورچه اى، ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد! و همانا دنیاى آلوده شما، نزد من، از برگ جویده شده دهان ملخ، پست تر است! على را با نعمتهاى فناپذیر و لذتهاى ناپایدار چه کار؟

۴ـ نگرانى امام على نسبت به بیت المال به هنگام مرگ

على(ع) به اهالى مصر، در باره اهتمام و نگرانى نسبت به بیت المال، مى نویسد:

و إنّی إلى لقاءِ الله لَمشتاقٌ و حُسْنِ ثوابِهِ لَمُنْتَظِرٌ راجٍ، و لکنَّنی آسَى أنْ یَلِی أمر هذه الأُمه سُفَهاؤُها و فُجّارُها، فیتخذوا مالَ الله دُوَلاً؛ همانا، من، براى ملاقات پروردگار، مشتاق و به پاداش او، امیدوارم، لکن از این اندوهناکم که بى خردان و تبهکارانِ این امت، حکومت را به دست آورند، آنگاه، مال خدا را دست به دست بگردانند.

سیره و روش امام على علیه السلام حساسیت و نگرانى نسبت به بیت المال است. این حساسیت و اهتمام، در حدى است که آن حضرت را رنج مى دهد و هیچ گاه، حتى دم مرگ، وى را رها نمى کند.

در باره دقت و احتیاط امام على علیه السلام در هزینه کردن بیت المال، مطالب و رویدادهاى فراوانى، در کتابهاى تاریخ و حدیث، رسیده است که سبب تعجب و شگفتى خواننده را فراهم مى کند و جز از مولا على علیه السلام چنین گفتار و کردارى قابل قبول نیست. جهت رعایت اختصار، از گزارش آنها، خوددارى مى شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

4 × چهار =