تحصیل وقار
کسی که می خواهد تحصیل وقار کند باید کارهای پست و کوچک را انجام ندهد اما در مقابل مردم متواضع باشد. انسان متواضع کار هایی را که در شأنش نیست انجام نمی دهد. مثلا نمی دود و یا با صدای بلند نمی خندد. در مسیر راه غذا نمی خورد. حرکات عاجلانه از او سر نمی زند. با دستش بازی نمی کند. و به طور کلی تمام کارهایی را که لغو و بیهوده است و شأن و منزلت انسان را پایین می آورد و موجب کوچکی او می شود ترک می کند. و اگر کسی مرتکب اینگونه کار ها شد دیگر وقار نداشته و نفوذ کلمه اش از دست می رود.
یکی از چیز هایی که وقار انسان را حفظ می کند درخواست نکردن از مردم است. امام سجاد (علیه السلام) می فرمودند : « طلب کردن حاجت از دیگران چند چیز انسان را از بین می برد. اول اینکه انسان را ذلیل مید کند. دوم اینکه حیا را از بین می برد. و سوم اینکه وقار انسان را می گیرد و این شخص در همان حال فقیر است.»
در هیچ کاری نباید زیاده روی کرد
بعضی از افراد حتی در این حد که برای گرفتن تاکسی دستشان را جلوی کسی بگیرند هم از درخواست کردن دوری می کنند و در کنار خیابان می ایستند تا اول تاکسی با بوق زدن از او درخواست کند که سوار شود.
بنابراین استغنای نفس و وقار از صفات مهمی است که در زندگی انسان بسیار کاربرد دارد و شخصی که به این صفت متصف است از درخواست کردن از دیگران خودداری می کند و سعی می کند تا ضرورتی پیش نیامده تمام کارهایش را خودش انجام دهد و حتی کارهایی همچون شستن لباس و آماده کردن غذا را نیز خود به عهده می گیرد مگر اینکه به خاطر موانعی نتواند.
از طرف دیگر یکی از دستورات دینی ما این است که اگر کسی از شما درخواستی کرد به او کمک کنید. دین اسلام به درخواست کننده می گوید خودت کارهایت را انجام بده و به درخواست شونده می گوید تا می توانی به او خدمت کن.
درخواست کردن کسی که نیاز ندارد
بعضی از افراد با اینکه از نظر مالی نیازی ندارند اما باز هم به دنبال گدایی کردن می روند. در حالی که این کار از نظر شرعی حرام است. عده ای دیگر از مردم نیز هستند که اگر چه به گدایی روی نمی آورند اما به قرض گرفتن بیش از اندازه و وام گرفتن روی آورده و با اینکه می توانند با قناعت زندگی کنند اما به بهانه ی توسعه ی در زندگی به جمع آوری اموال بیش از نیاز از راه قرض کردن می پردازند.
در این مورد به دو روایت از میان روایات فراوانی که در این زمینه وجود دارد اشاره می نماییم.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: کسی که باب درخواست کردن را به روی خود باز می کند خدای متعال هفتاد باب از فقر را بر روی او باز می کند که کوچکترین آن فقرها را با هیچ چیز نمی توان پر کرد
در روایت دیگری امام سجاد علیه السلام می فرمایند: من ضامن هستم بر پروردگارم ( که حتما خدا این کار را خواهد کرد) که اگر کسی بدون اینکه نیاز داشته باشد از مردم درخواست کرد خدای متعال روزی را برایش می آورد که از روی احتیاج از مردم کمک بگیرد
تا جایی که امکان دارد باید خود را نگه داشت
این روایات نکات بسیار مهمی را به ما یاد می دهد که رعایت آن زندگی ما را عالمانه می کند. انسان هایی که به اینگونه روایات آشنایی پیدا می کنند در زندگی مراقب اعمال خود هستند. در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : « اگر کسی به اندازه ی قوت سه روز خود را داشته باشد و باز هم از مردم درخواست کمک کند در روز قیامت در حالی خدای متعال را ملاقات می کند که صورت او هیچ گوشتی ندارد.»
پس اگر کسی به اندازه ی قوت سه روز خود را دارد نباید از دیگران درخواست کند، اگر چه دیگران وظیفه دارند به اوکمک کنند. چرا که اگر کسی که شغلی ندارد، قوت یک سال خود را هم نداشته باشد طبق تعبیر روایت فقیر محسوب می شود و اگر قوت یازده ماه خود راهم داشته باشد دیگران می توانند با پول زکات قوت یک ماه او را پرداخت کنند. اما در صورتی که شاغل باشد و در آمد روزانه ی خود را خرج می کند دیگر به او زکات تعلق نمی گیرد. پس کسی که هیچ شغلی نداشته باشد اگر خرجی ده ماه خود را هم داشته باشد می توان به اندازه ی دو ماه دیگرش از زکات فطره به او داد. بنابراین انسانی که قوت سه روز خود را دارد حق ندارد از دیگران سؤال کند اما دیگران نیز باید به او کمک کنند.
انسان با درخواست کردن آبروی خود را از بین می برد یعنی رو نقی را که روی او باید داشته باشد با درخواست کردن از بین می برد.
طبق این روایت اگر کسی خواب دید که گوشت صورتش رفته است تعبیرش این است که در دنیا کاری کرده که آبرویش برود. مثلا درخواست بیجایی داشته و یا حرف زشتی زده است.
داستان مفضل بن قیس
مفضل بن قیس خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و مشکلات مالی خود را با امام علیه السلام مطرح کرد. امام (علیه السلام) به کنیز خود امر کردند که کیسه ی پول را بیاورد. کنیز کیسه را آورد و دیدم در آن چهارصد دینار ( که هر دیناری یک مثقال طلا است ) وجود دارد. امام (علیه السلام) فرمودند :” این کیسه را ابو جعفر برای من فرستاده است ( که ظاهرا همان منصور دوانیقی است ) این را بردار و صرف زندگی کن!” مبلغ پول بسیار زیاد بود و زندگی او را از این طرف به آن طرف می کرد. مفضل بن قیس می گوید به امام (علیه السلام) گفتم :” نه به خدا قسم وضع دائمی من اینگونه نیست و الان مشکلاتی برایم پیش آمده است. منظورم از این عرض حاجت این بود که شما برایم دعا کنید و از خدای متعال بخواهید که مشکلاتم حل بشود”.
حضرت در پاسخ او فرمودند :« آن را هم برایت انجام می دهم و دعایت می کنم. این پول را بردار و صرف زندگی ات کن. سپس در ادامه او را نصیحت کردند ( چون می دانستند که می خواهد آبروی خود را حفظ کند) و فرمودند : «اگر می خواهی آبرویت را حفظ کنی اصلا نباید درخواست کنی و بپرهیز از اینکه بخواهی حال خودت را برای مردم توضیح دهی تا نزد آنها سبک شوی ».
در برخی موارد باید از دیگران کمک گرفت
نکته ی دیگری که در برخی از روایات آمده است این است که انسان در بعضی از موارد می تواند از دیگران کمک بگیرد. در جلد ششم بحار الانوار صفحه ی ۱۵۲ از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمودند : سؤال کردن از مردم جایز نیست مگر در سه مورد؛ یکی اینکه بخواهی جلوی خونی را بگیری! ( یعنی در این مورد حضرت درخواست کردن را به جلو گیری از کشته شدن یک انسان منوط کردند.) دوم دروقتی که بخواهی جلوی ضرر سنگینی را بگیری. و سوم نیاز بسیار شدیدی دارید که با درخواست کردن آنرا برطرف می کنید.
سه موردی که در این روایت آمده است از اهم امور است و درخواست از مردم برای حل این امور اشکالی ندارد.
حوزه علمیه اصفهان